اخیرا در فضای X یا همان توئیتر صحبت از یکی از شعارهای تبلیغاتی رستوران روحی شده که حاشیههای زیادی هم ایجاد کرده. فارغ از کجفهمی عبارت «مشتی بخورید» و اضافه کردن توصیفاتی که ارتباطی به اون نداره؛ فرصت مناسبیه تا کمی هم راجع به این عبارت صحبت کنیم که احتمالا روی ظرفهای غذا و پاکتهای روحی دیدینش.
عبارت مشتی به نوعی محاوره شدۀ کلمۀ «مشهدی» است. شاید بین پدربزرگها و مادربزرگها این اصطلاح رو شنیده باشین که خانم یا آقایی رو مشهدی یا مشدی صدا کنن. اون موقعها به کسی که به مشهد سفر میکرد میگفتن «مشهدی» یا «مشدی» که مشتی هم گفته و شنیده میشه. و مشتی به معنای باحال و با مرام هم هست. حالا مشتی خوردن و چه به روحی؟
کانسپت یا مفهومی که ما در مجموعه رستورانهای روحی دنبال کردیم به نوعی به مرام و معرفتی که در فرهنگ ما بوده مربوطه. درسته که عناصر نوستالژیک در دیزاین و محتواهای تولیدشده در روحی برجسته است اما سعی ما بر اینه که روی روح پشت اون فضاها تأکید کنیم. طبعا اتخاذ چنین رویکردی به لحاظ فرم و بیان و زبان اقتضائات خودش رو به همراه داره. استقبال مخاطبان و مشتریان روحی طی این سالها نشون میدهد دستکم در این زمینه بد کار نکردیم! 😊
اما دربارۀ «مشتی بخورید»… این عبارت رو بهتره در کنار جملۀ «با عشق بخورید» ببینیم و بخونیم. شاید دیده باشید که بعضی از افراد جوری غذا میخورن که شما رو به ذوق و وجد میآرن. حتی اگر گرسنه نباشید هم در چنین مواقعی ممکنه دلتون بخواد غذا بخورید! برعکسش رو هم احتمالا دیدید. این که کسانی لذیذترین مزهها رو جوری میچشن که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده! سرد و بیروح یا حواسپرت غذا خوردن شما رو هم میتونه از اشتها بندازه. واسه همین به نظرم مشتی خوردن بیش و پیش از هر چیز نشون از داشتن یه رابطۀ خوب با خوراک و شاید گواه دوست داشتن غذا و مزههاست. و این همون چیزیه که دوست داریم تو «روحی» ازش بگیم: روح غذا و روح زندگی رو دریافتن و از پیاش رفتن.